تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم من واسه اتیش زدنت یه کوله بار شب بسم دلم گرفته اسمون یکم منو حوصله کن… منو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن… منو به بازی میگیرن عقربه های ساعتم برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن نچرخ تا اروم بگیره یه آدم شکسته تر
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: